گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد هفتم
عدد چهل در قرآن و حدیث



عدد چهل در آیات و روایات متعدد و نیز در جهان هستی و (عمر سلولهاي) بدن انسان و فرهنگها مطرح شده که احتمالًا سرّي و
ارتباطی با هم دارد: الف) عدد چهل در قرآن: 1. وعدهي خدا با موسی (در کوه طور) سی شب بود و ده روز اضافه شد تا ملاقات با
2. هنگامی که بنی اسرائیل بهانهتراشی کردند و حاضر به جنگ و داخل شدن (به بیت .( پروردگارش چهل شب باشد (اعراف، 142
3. انسان .(26 - المقدس) نشدند، خدا آن سرزمین را چهل سال برآنان ممنوع کرد و آنان در زمین سرگردان شدند، (مائده، 24
4. در سورهي مجادله، 40 بار .( هنگامی که به چهل سالگی رسید، از پدر و مادر سپاسگزاري میکند و دعا میکند (احقاف، 15
از چهل کلمه تشکیل شده « الضحی » است. 6. سورهي « غافر » و « مؤمن » به کار رفته است. 5. نام چهلمین سورهي قرآن « اللَّه » نام
هر کس چهل حدیث از احادیث ما را حفظ » . هر کدام چهل آیه دارد. ب) عدد چهل در احادیث: 1 « نبأ و قیامت » است. 7. سورهي
ص: «1» .( امام صادق علیه السلام ) «. کند، روز رستاخیز دانشمند و فقیه (ژرفنگر) برانگیخته میشود
رسول اکرم ) «. هر بندهاي چهل روز (نیت و کارهاي خود را) خالص کند، منابع حکمت از قلبش به زبانش جاري میشود » .2 233
هرگاه عمر انسان به چهل سال برسد، خدا به فرشتگان دستور میدهد که بر او سختگیري کنند و » .3 «1» .( صلی الله علیه و آله
.5 «3» .« هرگاه چهل نفر نماز بگزارند و در مورد کسی شفاعت کنند، خدا او را میآمرزد » .4 «2» .« اعمال صغیر و کبیر او را بنویسند
یا علی! هرگاه چهل روز بر کسی بگذرد و در مجالس دانشمندان حاضر نشود، دلش سخت میشود و بر گناهان کبیره جرئت پیدا »
هرگاه گروهی چهل نفره جمع شوند و در مورد چیزي دعا کنند، خدا دعاي آنان را » . رسول اکرم صلی الله علیه و آله). 6 ) «. میکند
مستجاب میکند و اگر چهل نفر ممکن نباشد، چهار نفر، هر کدام ده بار دعا کنند، خدا دعاي آنان را مستجاب میکند و اگر چهار
هر کس شراب بنوشد، تا چهل » .7 .«4» ( امام صادق علیه السلام ) «. نفر ممکن نبود، یک نفر چهل بار دعا کند تا خدا مستجاب کند
هر کس یک لقمهي حرام بخورد، نمازش تا چهل شب قبول نمیشود » .8 «5» .( امام باقر علیه السلام ) «. روز نمازش پذیرفته نمیشود
و دعایش تا چهل روز مستجاب نمیشود و هر گوشتی که (غذاي) حرام برویاند آتش بر آن سزاوارتر است و در حقیقت یک
هر کس » .9 «1» .( رسول اکرم صلی الله علیه و آله ) «. لقمهي حرام، گوشت را ص: 234 رشد میدهد
هر کس چهل روز گوشت » .10 «2» .( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «. چهل روز حلال بخورد، خدا قلبش را نورانی میکند
هر کس چهل روز گوشت » .11 «3» .( پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ) «.( بخورد، دلش سخت میشود (و قساوت قلب پیدا میکند
صفحه 68 از 118
امام صادق علیه السلام). تذکر: شاید این مطلب با مدت عمر متوسط ) «. خوردن را ترك کند، اخلاقش بد و عقلش فاسد میشود
هر کس مرد یا زن مؤمنی را غیبت کند، نمازش و روزهاش تا چهل » . سلولهاي بدن، که چهل روز است، ارتباط داشته باشد. 12
ص: «4» .( پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ) «. روز قبول نمیشود مگر آن که غیبت شونده او را ببخشد
235 قرآن کریم در آیهي صد و چهل و سوم سورهي اعراف به تقاضاي بنی اسرائیل براي مشاهدهي پروردگار و محال بودن آن
اشاره کرده، میفرماید: 143 . وَلَمَّا جَ اءَ مُوسَی لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَنْ تَرَانِی وَلکِنِ انْظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ
اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمّا تَجَلّی رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسی صَ عِقاً فَلَمّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ و
پروردگارا! خودت را بر من بنماي، [تا] بر تو » : هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد
و «. هرگز] مرا نخواهی دید؛ ولیکن به کوه بنگر، و اگر در جایش ثابت ماند، پس در آینده مرا خواهی دید ] » : خدا) گفت ) «. بنگرم
هنگامی که پروردگارش بر کوه جلوه نمود، آن را همسان خاك قرار داد؛ و موسی مدهوش (به زمین) افتاد؛ و هنگامی که به هوش
نکتهها و اشارهها: 1. آن گونه «. منزّهی تو (از این که با چشم دیده شوي)! به سوي تو بازگشتم؛ و من نخستین مؤمنانم » : آمد، گفت
گروهی از بنیاسرائیل با اصرار از موسی علیه السلام خواستند که خدا را مشاهده کنند، تا ایمان «1» ، که از قران استفاده میشود
آورند. موسی علیه السلام هفتاد نفر از آنان را انتخاب کرد و به همراه خود به میعادگاه پروردگار برد و در آن جا تقاضاي آنان را
و پاسخی عملی دید تا همه ص: 236 چیز بر بنیاسرائیل روشن شود؛ از «2» به درگاه الهی عرض کرد
آیا ما را به خاطر عملی که سبک سران ما انجام » : این رو بود که موسی علیه السلام پس از این ماجرا توبه کرد و به خدا عرض کرد
به کوه بنگر اگر در جاي خود باقی ماند، مرا خواهی » : جملهي «2» ؛ 2. مشاهدهي خدا محال است «1» .« دادند، به هلاکت میرسانی
.3 «3» . کنایه از محال بودن دیدن خداست؛ زیرا بعد از جلوهي الهی، آن کوه سرجاي خود نماند و همانند زمین صاف شد «. دید
دلایل عقلی نیز حکم میکند که خدا را نمیتوان با چشم سر مشاهده کرد؛ هر چه با چشم حسّی دیده شود، جسم است و جسم
محدود و مخلوق ص: 237 است، اما خدا نامحدود و نامتناهی است و جسم نیست، پس دیده نمیشود.
و اگر گاهی در قرآن سخن از ملاقات پروردگار شده است، مقصود مشاهدهي کیفر الهی، یا مشاهدهي خدا با چشم دل و دیدهي
4. مقصود از جلوهي خدا آن است که خدا پرتوي از خود یا یکی از مخلوقات خویش را بر کوه ظاهر ساخت و از «1» . خرد است
آن جا که آشکار شدن آثار او به منزلهي آشکار شدن خود اوست، فرمود خدا بر کوه تجلّی کرد. اما روشن نیست که این موجود
عظیم چه بوده است. آیا امواجی مرموز و تکان دهنده بود، یا صاعقهاي عظیم و وحشتناك و یا نیرویی اتمی که بر کوه زده شد و
برقی خیرهکننده و صدایی مهیب برخاست و کوه به کلی فرو پاشید. در برخی احادیث اشاراتی به این امور شده است، اما ماهیت
5. خدا بر کوه جلوه کرد و آن را متلاشی نمود. این کار دو چیز را «2» . این تجلّی و موجودي که بر کوه زده شد، بر ما روشن نیست
به موسی علیه السلام و بنیاسرائیل نشان داد: نخست این که، آنان قادر نیستند حتی پدیدهي کوچکی از پدیدههاي عظیم خدا را
مشاهده کنند و از عظمت آن مدهوش میشوند؛ پس چگونه تقاضاي مشاهدهي پروردگار میکنند! و دوم این که، همان طور که
مردم این موجود و نشانهي عظیم الهی را مشاهده نکردند، و تنها آثار آن، هم چون لرزه و صداي مهیب را شنیدند، ولی در وجود او
ص: 238 «3» . تردید نکردند، خداي بزرگ نیز قابل مشاهده نیست، اما آثارش همه جا را فرا گرفته است
6. در مورد تقاضاي توبه و بازگشت موسی علیه السلام دو تفسیر شده است: نخست آن که، موسی به نمایندگی از بنیاسرائیل
تقاضاي مشاهدهي خدا کرد، سپس به نمایندگی از آنان تقاضاي بخشش و توبه کرد. و دیگر این که، موسی علیه السلام پس از
اتمام مأموریت خویش لازم بود به حالت قبل از تقاضاي مشاهده برگردد و ایمان خویش را ابراز دارد تا اشتباهی براي کسی باقی
در هر صورت، این توبه با عصمت او تعارض ندارد. 7. خدا با برخی بندگان خاص خود وعده میگذارد و با آنان سخن «1» . نماند
این نهایت لطف خدا نسبت به انسانهاست. آموزهها و پیامها: 1. خدا (نه در دنیا و نه در آخرت) با چشم سر و دید «2» . میگوید
صفحه 69 از 118
حسّی قابل مشاهده نیست. 2. رهبران الهی پیشگام مکتب خویش باشند. 3. با خدا سخن بگویید و خواستههاي خویش (و دیگران)
را به او عرضه بدارید. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و چهارم سورهي اعراف به ویژگیهاي برجستهي موسی علیه السلام و
سفارشهاي خدا به او اشاره میکند و میفرماید: 144 . قَالَ یَا مُوسَی إِنِّی اصْ طَفَیْتُکَ عَلَی الْنَّاسِ بِرِسَالاتِی وَبِکَلَامِی فَخُ ذْ مَاآتَیْتُکَ
اي موسی! براستی که من تو را با رسالتهاي خویش، و با سخن گفتنم (با تو)، بر مردم (برتري » : وَکُنْ مِنَ الشَّاکِرِینَ (خدا) فرمود
ص: 239 نکتهها و اشارهها: «. دادم و) برگزیدم؛ پس آنچه را به تو دادهام بگیر، و از سپاسگزاران باش
1. این آیه دو امتیاز بزرگ موسی علیه السلام را بیان کرده است؛ یکی دریافت رسالتها و پیامهاي الهی و دیگري گفت و گو با
پروردگار. این دو ویژگی، مقام رهبري او را در میان امتش تثبیت میکرد. 2. در آیهي قبل، موسی علیه السلام درخواست توبه و
بازگشت به سوي خدا کرد، و این آیه پاسخ مثبتی به آن درخواست به شمار میآید؛ یعنی درخواست مشاهدهي پروردگار و
بیهوش شدن موسی علیه السلام و توبهي او، مانع برگزیدگی او نبوده است. 3. خدا چه چیزي به موسی داد که به او سفارش میکند
. آن را بگیرد (و به کار بندد)؟ از آیات بعد استفاده میشود که آنچه به موسی علیه السلام داده شد، همان الواح یا تورات است. 4
آیا میدانی چرا تو را براي سخن گفتن » : در حدیثی از امام صادق علیه السلام حکایت شده که خدا به موسی علیه السلام وحی کرد
اي موسی من در میان بندگانم » : و موسی تقاضاي توضیح کرد. به او وحی شد «؟ با خودم انتخاب کردم و مردم دیگر را برنگزیدم
5. مقصود از سخن گفتن خدا با موسی «1» . فروتنتر از تو براي خودم نیافتم. تو نماز میخوانی و صورتت را بر خاك میگذاري
آن است که از طریق اجسام و در فضا، امواج صوتی آفریده شده و به گوش موسی رسیده است و موسی از طریق وحی، یا الهام، یا
ص: 240 «2» . قراین دیگري، فهمید که این سخن خداست. این مطلب به معناي جسم بودن خدا نیست
6. مسئولیتهاي دینی و ارشادي نیز از نعمتهاي الهی است که لازم است شکر آن به جا آورده شود. آموزهها و پیامها: 1. مقام
نبوّت انتصابی است (نه انتخابی). 2. خدا همسخنانش را خود برمیگزیند (پس تلاش کنیم که شایستهي این مقام شویم). 3. برنامه
هاي الهی را بگیرید (و عمل کنید). 4. سپاسگزار مسئولیت هاي الهی باشید. *** قرآن کریم در آیهي صد و چهل و پنجم سورهي
اعراف به نوشتههاي (تورات) اشاره میکند و با تأکید بر عمل بدانها میفرماید: 145 . وَکَتَبْنَا لَهُ فِی الْأَلْوَاحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَۀً
وَتَفْصِ یلًا لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَ نِهَا سَأُورِیکُمْ دَارَ الْفَاسِقِینَ و براي او در صفحههاي (تورات) پندي از هر
نیکوترینش را (فرا) گیرند. » : چیزي و شرحی براي هر چیزي نگاشتیم؛ و [گفتیم:] آن را با توانمندي بگیر؛ و به قومت فرمان بده، که
نکتهها و اشارهها: 1. از ظاهر آیه «. (و عمل کنند. و به مخالفان هشدار ده که) بزودي سراي نافرمانبرداران را به شما مینمایانم
و صفحاتی براي موسی علیه السلام فرستاد که قوانین و مطالب تورات، یعنی مواعظ و شرح امور «1» استفاده میشود که خدا الواح
استفاده ،«. از هر چیزي در آن نوشتیم » 2. از تعبیر «1» . مربوط به هدایت ص: 241 در آنها نوشته شده بود
میشود که همهي اندرزها و مسائل لازم، در الواح موسی علیه السلام نبوده است؛ چرا که آیین موسی آخرین دین الهی و
بهترین این دستورها را » : کاملترین آیین نبود و به مقدار استعداد مردم، قوانینی براي آنها نازل شده بود. 3. مقصود از این که فرمود
آن است که هرگاه دستوري مثل قصاص خوب بود و دستوري مثل عفو و بخشش بهتر بود، آن دستور بهتر را انتخاب ،«. بگیرید
. یعنی همهي دستورات الهی خوب است، پس به همهي آنها عمل کنید. 4 «2» ؛ است « حَسَن » همان ،« احَسَن » کنید؛ و یا مقصود از
یا همان دوزخ است، که قرارگاه نافرمانان است و یا آن است که اگر بنیاسرائیل با این ،« خانهي نافرمانان فاسق » مقصود از
«3» . دستورات مخالفت کنند، به زودي به سرنوشت امثال قوم فرعون گرفتار میشوند و سرزمین آنان قرارگاه فاسقان میگردد
آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی برنامه هاي الهی را جدّي بگیرند و با اراده کارها را به پیش ببرند. تفسیر قرآن مهر جلد هفتم،
3. به پندها و توضیحات کتاب الهی توجه کنید. *** قرآن «1» . 2. مردم در مسائل دینی، بهترین برنامه را انتخاب کنند ص: 242
. کریم در آیهي صد و چهل و ششم سورهي اعراف به ویژگیهاي مستکبران و نتیجهي اعمالشان اشاره میکند و میفرماید: 146
صفحه 70 از 118
سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِی الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَۀٍ لَایُؤْمِنُوا بِهَا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَإِن یَرَوْا
سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِ ذُوهُ سَبِیلًا ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَ ذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَافِلِینَ بزودي، کسانی را که در زمین به ناحق تکبّر میورزند، از
نشانههایم، روي گردان میسازم. و اگر هر آیه (و نشانه) اي را ببینند، به آن ایمان نمیآورند؛ و اگر راه هدایت را ببینند آن را (به
عنوان) راهی برنمیگزینند؛ و اگر راهگمراهی را ببینند، آن را (به عنوان) راهی برمیگزینند. این [ها] بدان سبب است که آنان
نشانههاي ما را دروغ انگاشتند، و از آنها غافل بودند! نکتهها و اشارهها: 1. آیه این سنّت الهی را بیان میکند که هر کس سرکشی و
توفیق هرگونه هدایت و راهیابی را از دست میدهد؛ یعنی اصرار در سرکشی چنان در روح و «2» ، تکبّر را به آخرین حد برساند
فکرش اثر میکند که به موجودي ص: 243 انعطافناپذیر تبدیل میشود؛ و این نتیجهي اعمال زشت
«1» . این افراد است، اما از آن جا که خدا سبب نهایی همه چیز است، این نتایج به خدا نسبت داده میشود و این به معناي جبر نیست
ولی مستکبران از آنها روي «2» همان معجزات الهی یا آیاتی است که در کتابها بر پیامبران نازل شده است « آیه » 2. مقصود از
راه » ایمان، راستی، وفاي به عهد و اعمال شایسته است و مقصود از ،« راه رشد » برتافتند. 3. برخی مفسران نوشتهاند که مقصود از
مفهوم وسیعی دارند و این موارد « رشد (: هدایت) و انحراف » شرك، گناه و اعمال منافی عفت است. اما روشن است که « انحراف
آموزهها و پیامها: 1. تکبّر انسان را از هدایت و بهره بردن از آیات الهی محروم میکند. 2. تکذیب آیات «3» . از مصادیق آنهاست
از آنها، انسان را به انحراف بیشتر میکشاند. 3. به آیات الهی ایمان آورید و راه هدایت را انتخاب کنید. 4. راه «4» الهی و غفلت
گمراهی تکبّرورزي و تکذیبگري و غفلت را انتخاب نکنید، تا از هدایت الهی بهرهمند شوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و
چهل و هفتم سورهي اعراف به کیفر مستکبران تکذیبگر و نابودي اعمال آنان اشاره میکند و میفرماید: تفسیر قرآن مهر جلد
147 . وَالَّذِینَ کَ ذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَلِقَاءِ الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ یُجْزَوْنَ إِلَّا مَاکَانُوا یَعْمَلُونَ و کسانی که نشانههاي ما، و هفتم، ص: 244
ملاقات آخرت را دروغ انگاشتند، اعمالشان تباه میشود؛ آیا جز آنچه را همواره انجام میدادند کیفر داده میشوند؟! نکتهها و
به « حبْط » . اشارهها: 1. کیفر اعمال انسان، جنبهي انتقام و کینهتوزي ندارد و نتیجهي اعمال خود انسان، بلکه عین عمل اوست. 2
یعنی مستکبرانی که آیات الهی را تکذیب میکنند، حتی اگر کار خیري هم انجام «1» ؛ معناي باطل و بیخاصیت کردن عمل است
آموزهها و پیامها: 1. تکذیب نشانههاي الهی و انکار قیامت، سبب نابودي اعمال انسان «2» . دهند، نتیجهاي براي آنان نخواهد داشت
میشود. 2. کیفر اعمال شما، نتیجهي کردار خودتان است. 3. اگر میخواهید نتیجهي اعمال نیک خود را ببینید، آیات الهی و معاد
را انکار نکنید. ***
ماجراي گوساله پرستی بنی اسرائیل
قرآن کریم در آیهي صد و چهل و هشتم سورهي اعراف به سوء استفادهي منحرفان، از فقدان رهبري، و گوسالهپرستی بنیاسرائیل و
148 . وَاتَّخَ ذَ قَوْمُ مُوسَی مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِیِّهِمْ عِجْلًا ستمکاري آنها اشاره میکند و میفرماید: ص: 245
جَسَ داً لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ یَرَوْا أَنَّهُ لَایُکَلِّمُهُمْ وَلَا یَهْدِیهِمْ سَبِیلًا اتَّخَذُوهُ وَکَانُوا ظَالِمِینَ و قوم موسی بعد از (رفتن) او، از زیورهایشان مجسمه
گوسالهاي که صداي گاو داشت (ساختند، و به عنوان معبود) برگزیدند. آیا نظر نکردند، که آن [گوساله با آنان سخن نمیگوید، و
به هیچ راهی راهنماییشان نمیکند؟! آن (گوساله) را (به عنوان معبود) برگزیدند، و ستمکار بودند. نکتهها و اشارهها: 1. داستان
این اشارات متعدد نشان دهندهي «1» . گوسالهپرستی گروهی از بنیاسرائیل، در سورههاي بقره، نساء، طه و اعراف آمده است
اهمیت این موضوع است. 2. موسی علیه السلام براي مناجات، براي مدت سی روز، به کوه رفت و سپس، براي امتحان بنیاسرائیل،
ده روز دیگر به آن مدت اضافه شد. شایعهي مرگ موسی توسط منافقین بنیاسرائیل، جهل و نادانی گروهی از بنیاسرائیل و
در ساختن گوسالهاي «2» تحریک آنان در اثر دیدن بتپرستی گروهی از مردم و نیز، زبردستی و حیلهگري شخصی به نام سامِري
صفحه 71 از 118
3. سامرِي با مهارت کاري کرده بود که «3» . طلایی، سبب شد که زمینهي گرایش اکثریت بنیاسرائیل بهگوسالهپرستی فراهم شود
صدایی شبیه گاو سر میداد. برخی از مفسران گفتهاند او با مهارتی که داشت، لولههاي تفسیر قرآن مهر جلد ،«4» گوسالهي بیجان
هفتم، ص: 246 مخصوصی در درون سینهي گوسالهي طلایی کار گذاشته بود که هواي فشرده از آن خارج میشد و صدایی شبیه
گاو بیرون میداد و یا گوساله را در مسیر باد گذارده بود که در اثر وزش باد به دهانش، صدایی میکرد. 4. طبق آیات قرآن،
گروهی اندك از بنیاسرائیل بر حق باقی ماندند. ولی علت این که قرآن گوسالهسازي و گوسالهپرستی را به قوم موسی نسبت داد
آن است که بسیاري از آنان سامري را یاري کردند، و شریک جرم او بودند و تعداد زیادتري هم به عمل او راضی شدند؛ پس
مقصود آن است که اکثریت عظیمی از بنیاسرائیل پیرو سامري شدند. 5. آیهي فوق، آن موجود بنیاسرائیل را به خاطر پرسشش
موجودي که سزاوار پرستش نبود، سرزنش میکند؛ زیرا نیک و بد را نمیفهمید و توانایی راهنمایی آنان را نداشت و حتی
نمیتوانست با مردم سخن بگوید و شیوهي عبادت خویش را به آنان بیاموزد. 6. بنیاسرائیل ستمگر بودند؛ زیرا آنان شرك
ورزیدند، و شرك ستم بزرگی به روح و فکر خود و جامعه است. آموزهها و پیامها: 1. کژ اندیشان و منحرف کنندگان، از هنر و
زرق و برق و سر و صدا براي جلب توجه انسانها استفاده میکنند (پس باید همگی مواظب شیطانصفتان و حیلههاي آنان باشید).
. 2. بدون تفکر به دنبال هر صدا و معبودي نروید. 3. پیروي از معبودان دروغین و شركورزي، ستم (به خویش و جامعه) است. 4
وقتی رهبر الهی در میان جامعه نیست، مواظب توطئهها و انحرافات باشید. *** ص: 247 قرآن کریم در
. آیهي صد و چهل و نهم سورهي اعراف به پشیمانی بنیاسرائیل از گوسالهپرستی و معیار زیانکاري اشاره کرده، میفرماید: 149
وَلَمَّا سُقِطَ فِی أَیْدِیهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قَالُوا لَئِن لَمْ یَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَیَغْفِرْ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ و هنگامی که (حقیقت) به دستشان
اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نیامرزد، قطعاً از » : افتاد، (و پشیمان شدند) و دیدند که آنان واقعاً گمراه شدهاند، گفتند
در ادبیات عرب، کنایه از ندامت و ،« هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد » نکتهها و اشارهها: 1. تعبیر «. زیانکاران خواهیم بود
.2 «1» . پشیمانی است؛ زیرا وقتی واقعیت به دست انسان بیاید و به نتایج نامطلوب برسد و راه چاره بر او بسته شود، پشیمان میگردد
که عبارتاند از: الف) اگر انسان گناه کند ولی خدا او را نیامرزد، زیان «2» در این آیه به معیارهاي زیانکاري بشر اشاره شده است
میبیند؛ چون پاك نمیگردد و گرفتار عذاب الهی میشود. ب) اگر انسان از رحمت الهی محروم شود، از رشد و کمال بازمیماند
و به سعادت و بهشت نمیرسد و زیان میبیند. آموزهها و پیامها: 1. هنگامی که عملکرد خود را دیدید، متوجه خطاي خود شوید و
2. انسان گناهکار، بدون رحمت و آمرزش الهی، در زیانکاري از خدا آمرزش بخواهید. ص: 248
است. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاهم سورهي اعراف به واکنش شدید موسی علیه السلام در برابر گوسالهپرستی
بنیاسرائیل اشاره کرده، میفرماید: 150 . وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَی إِلَی قَوْمِهِ غَضْ بَانَ أَسِفاً قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِی مِن بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّکُمْ
وَأَلْقَی الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ
بعد از من، چه بد جانشینانی برایم بودید! » : الظَّالِمِینَ و هنگامی که موسی خشمناك [و] اندوهگین به سوي قومش بازگشت، گفت
و (موسی صفحههاي (تورات) «!؟( آیا در مورد فرمان پروردگارتان، عجله نمودید (و در مورد تمدید زمان وعده، زودداوري کردید
پسر مادر [م ! در حقیقت این گروه مرا » : را افکند، و سرِ برادرش را گرفت در حالی که او را به سوي خود میکشید؛ [هارون گفت
. نکتهها و اشارهها: 1 «. تضعیف کردند؛ و نزدیک بود مرا بکشند؛ پس مرا دشمن شاد مکن؛ و مرا با گروه ستمکاران قرار مده
آن است که آنان در برابر فرمان خدا براي اضافه شدن ده شب به سی شب مناجات موسی علیه « عجله کردن بنیاسرائیل » مقصود از
السلام، شتابزده داوري نمودند و نیامدن به موقع موسی را دلیل بر مرگ یا خلف وعدهي او گرفتند و به گوسالهپرستی روي
آوردند. آنان به پندها و راهنماییهاي هارون توجه نکردند و او را در جامعه تضعیف کردند و حتی تا حدّ قتل او پیش رفتند و در
2. موسی علیه السلام هنگام بازگشت از میعادگاه ص: 249 «1» . نهایت، نقشهي شوم سامري تحقّق یافت
صفحه 72 از 118
بود؛ چرا که خدا جریان امتحان مردم و گوسالهپرستی آنان را به او «1» و قبل از روبه رو شدن با بنیاسرائیل، خشمناك و اندوهناك
3. برخورد شدید موسی و خشم و اندوه او براي انحراف و بتپرستی بنیاسرائیل بود. او از طرفی ناراحتی «2» . اطلاع داده بود
درونی خود را نشان میداد و از طرف دیگر، با انداختن صفحههاي تورات و حمله به برادرش، مغزهاي خفتهي بنیاسرائیل را بیدار
کرد و آنان را به زشتی و عظمت گناهشان توجه داد تا آثار بتپرستی در ذهنشان باقی نماند؛ بنابر این، اعمال موسی با عصمت او
ناسازگار نبود و این برخورد تند، براي بیدار کردن بنیاسرائیل لازم بود. بنی اسرائیل زود بیدار شدند و راه توبه را در پیش گرفتند.
4. عصبانیت در برابر انحراف عقیدتی مردم، نوعی خشم مقدس است و جنبهي شخصی ندارد. این خشم نشان دهندهي دل «3»
سوزي و تأسف پیامبر و رهبر دینی بر حال مردم است و تأثیرات روانشناختی و جامعهشناختی نیکویی دارد. آري؛ توبیخ چشمگیر
افراد، براي ایجاد شوك در جامعه مفید است، اما هنگام توبیخ باید مواظب باشیم که دشمن از آن سوء استفاده نکند. 5. هارون براي
در حالی ص: 250 که هر دو از یک پدر و مادر «! فرزند مادرم » : تحریک عواطف موسی به او گفت
این تعبیر براي برانگیختن عواطف موسی علیه السلام بود. آري؛ برخورد عاطفی با افراد عصبانی، آنان را آرام میسازد. «1» . بودند
6. گاهی اصحاب پیامبران از مسیر حق و عدالت خارج میشدند و در حد ارتداد سقوط میکردند؛ بنابراین نمیتوان گفت که
همهي یاران پیامبران، عادل، معصوم و الگو بودهاند. آموزهها و پیامها: 1. در برابر انحرافات عقیدتی، غیرت دینی داشته باشید و
2. دشمنان دین، تلاش میکنند از راه تضعیف رهبران الهی و تهدید، به مقاصد خود برسند. 3. رهبران الهی «2» . واکنش نشان دهید
غمخوار مردم و مراقب انحرافات عقیدتی آنها هستند. 4. از مردم و مسئولان آنها در مورد انحرافات، بازخواست کنید. 5. در هنگام
توبیخ افراد خودي، مراقب باشید حساب آنها را با ستمکاران یکسان نبینید و دشمنانشان را شاد نکنید. *** قرآن کریم در آیهي
صدو پنجاه و یکم سورهي اعراف به آمرزشخواهی موسی علیه السلام اشاره میکند و میفرماید: 151 . قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلَأخِی
پروردگارا! من و برادرم را بیامرز، » : وَأَدْخِلْنَا فِی رَحْمَتِکَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ص: 251 (موسی) گفت
نکتهها و اشارهها: 1. موسی و هارون علیهما السلام «. و ما را در رحمت خویش داخل فرما، در حالی که تو مهرورزترین مهرورزانی
گناهی نکرده بودند تا تقاضاي بخشش کنند، تقاضاي آمرزش و رحمت آنها، نوعی فروتنی به درگاه پروردگار و بازگشتی به سوي
او بود که اشاره به ابراز تنفر از عمل زشت گوسالهپرستی داشت و الگویی بود براي دیگران که به درگاه الهی رو بیاورند و براي
برخی از مفسران نیز احتمال دادهاند که درخواست آمرزش موسی علیه السلام به خاطر پرخاش «1» . گناهان خود طلب آمرزش کنند
2. موسی علیه السلام نخست درخواست آمرزش کرد، سپس درخواست رحمت؛ «2» . به هارون و یا انداختن صفحههاي تورات بود
زیرا لازم است که انسان ابتدا پاك شود تا شایستگی ورود به دریاي رحمت الهی را پیدا کند. 3. موسی علیه السلام به برادران
یاد کرد؛ زیرا « ارحمُ الراحمین » خویش نیز دعا کرد و همه چیز را تنها براي خود طلب نکرد؛ در پایان دعا هم خدا را با صفت
درخواست رحمت از خدا نموده بود. در دعا، لازم است از اسمها و صفات نیک خدا که با محتواي دعا تناسب دارند، یاد کنیم.
آموزهها و پیامها: 1. انسان نیازمند آمرزش و رحمت الهی است. 2. در هنگام دعا، دیگران را نیز در دعاي خود شریک کنید. 3. در
هنگام دعا خدا را با نامهاي نیکو و مناسب بخوانید. 4. اول از خدا آمرزش بخواهید، سپس رحمت. *** تفسیر قرآن مهر جلد
هفتم، ص: 252 قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و دوم سورهي اعراف به کیفرهاي گوسالهپرستان بنیاسرائیل و قانون الهی در
1% منحرفان از توحید اشاره میکند و میفرماید: 152 . إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِن رَبِّهِمْ وَذِلَّۀٌ فِی الْحَیَاةِ - مورد% 021
الدُّنْیَا وَکَذلِکَ نَجْزِي الْمُفْتَرِینَ در واقع کسانی که گوساله را (به عنوان معبود) برگزیدند، بزودي خشمی از جانب پروردگارشان، و
خواري در زندگی پست (دنیا) به آنان خواهد رسید؛ و اینچنین، دروغپردازان را کیفر میدهیم! نکتهها و اشارهها: 1. از آیهي صد و
چهل و نهم اعراف استفاده میشود که بنیاسرائیل از گوسالهپرستی خود پشیمان شدند و راه توبه در پیش گرفتند، ولی براي این که
گناه گوسالهپرستی بزرگ بود و ندامت و توبهي معمولی براي آن کافی نبود، خداوند عواقب و کیفرهایی براي این انحراف بزرگ
صفحه 73 از 118
در نظر گرفت تا بنیاسرائیل بدانند که باید طعم ذلّت و کیفر الهی را بچشند و بار دیگر به آسانی به فکر چنین گناه عظیمی نیفتند و
که در مورد گوسالهپرستی تکرار شده است، اشاره به آن دارد که بت هیچ « برگزیدند » آیندگان نیز از آن عبرت بیاموزند. 2. تعبیر
واقعیتی ندارد و فقط انتخاب و قرارداد مردم گمراه است که به آن شخصیت موهوم میدهد. و گرنه گوساله، همان گوساله است.
3. مقصود از خشم و ذلّتی که دامان بنیاسرائیل را گرفت چه بوده است؟ این مطلب شاید اشاره به گرفتاريها و بدبختیهایی باشد
که بعد از این ماجرا دامان یهودیان را گرفت و یا اشاره به مطلبی که در آیهي 54 سورهي بقره گذشت. 4. در حدیثی آمده که امام
باقر علیه السلام آیهي فوق را تلاوت میکردند و میفرمودند: ص: 253 هیچ بدعتگزاري دیده
«1» . نمیشود مگر آن که خوار میشود؛ و هیچ کسی دروغ بر خدا و رسول و اهلبیت او نمیبندد، مگر آن که خوار میگردد
. آموزهها و پیامها: 1. هر کس از خط توحید و خداپرستی منحرف شود، در همین جهان گرفتار خشم الهی و خوار خواهد شد. 2
کیفر و خواري گوسالهپرستان، یک سنت و قانون الهی است که در مورد همهي افرادي که به خدا دروغ میبندند، جاري میشود.
3. منحرفان از توحید را خوار سازید و بر آنان خشم بگیرید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و سوم سورهي اعراف به مؤمنان
توبهکننده، وعدهي آمرزش میدهد و میفرماید: 153 . وَالَّذِینَ عَمِلُوا السَّیِّئَاتِ ثُمَّ تَابُوا مِن بَعْدِهَا وَآمَنُوا إِنَّ رَبَّکَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ
رَحِیمٌ و کسانی که [کارهاي بد انجام دادند، آن گاه بعد از آنها توبه نمودند و (عملًا) ایمان آوردند، قطعاً پس از آن، پروردگارت
بسیار آمرزنده مهرورز است. نکتهها و اشارهها: 1. ایمان بر چند گونه است: ایمان در لفظ و سخن که همان اقرار به توحید است؛
ایمان در عقیده که علاقهاي باطنی است؛ و ایمان در عمل و کردار که همان اطاعت و فرمانبرداري از خداست. تفسیر قرآن مهر
«1» ؛ جلد هفتم، ص: 254 مقصود از ایمان در این آیه همان ایمان عملی و اطاعت از خداست؛ از این رو بعد از توبه ذکر شده است
2. راه توبه و بازگشت «2» . البته این احتمال نیز وجود دارد که در این جا مقصود تجدید ایمان بنیاسرائیل، پس از گناه ارتداد باشد
براي گناهکاران باز است و آمرزش و رحمت الهی شامل آنان میشود و امیدوار باشند و به سوي خدا بازگردند و تجدید ایمان
نمایند. صد بار اگر توبه شکستی باز آي که درگه ما درگه ناامیدي نیست. آموزهها و پیامها: 1. بدکاران از رحمت و آمرزش الهی
ناامید نباشند. 2. با ایمان و توجه، از آمرزش و مهر الهی بهرهمند شوید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و چهارم سورهي
اعراف به آرامش موسی علیه السلام و هدایتگري و رحمتگري تورات اشاره میکند و میفرماید: 154 . وَلمَّا سَ کَتَ عَن مُوسَی
الْغَضَبُ أَخَ ذَ الْأَلْوَاحَ وَفِی نُسْخَتِهَا هُديً وَرَحْمَۀٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ ص: 255 و هنگامی که خشم
موسی آرام گرفت؛ صفحههاي (تورات) را برگرفت، در حالی که در نوشته (هاي) آن، رهنمود و رحمتی است، براي کسانی که
و نمیگوید که «. خشم از موسی دست برداشت » آنان از (مخالفت) پروردگارشان میهراسند. نکتهها و اشارهها: 1. آیه میگوید
و شاید هم نوعی عذر آوردن پروردگار «1» این مطلب اشاره دارد که خشم بر موسی مسلّط شده بود .« موسی از خشم دست کشید »
مهربان براي موسی علیه السلام است و گویا میگوید: اگر موسی صفحههاي تورات را انداخت، تقصیري نداشت؛ چون خشم بر او
مسلط شده بود و هنگامی که خشم از او دست برداشت، موسی علیه السلام سراغ صفحههاي تورات رفت و آنها را برداشت. 2. در
آري؛ قوانین و کتابهاي آسمانی، راهنماي انسانها به سوي «2» . مورد قرآن کریم و تورات، تعبیر هدایت و رحمت آمده است
زمینهساز استفاده از رحمت و هدایت کتاب «3» کمال، همراه رحمت و عطوفت الهی هستند. 3. ترس و پرهیز از مخالفت پروردگار
آسمانی است، اگر انسان با دستورات الهی مخالفت کند، خود را گرفتار عذاب الهی نموده و از سعادت و پاداش عمل به کتابهاي
آسمانی محروم ساخته است. آموزهها و پیامها: 1. تورات واقعی، مایهي رحمت و هدایت مردم بود. 2. از نافرمانی خدا بهراسید تا از
3. هرگاه خشم شما فرو نشست کارهاي قبلی خود را هدایت و رحمت الهی بهرهمند شوید. ص: 256
جبران کنید و به سوي کتاب الهی بروید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و پنجم سورهي اعراف به شرفیابی نمایندگان
بنیاسرائیل به میعادگاه الهی اشاره میکند و میفرماید: 155 . وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَۀُ قَالَ رَبِّ لَوْ
صفحه 74 از 118
شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِن قَبْلُ وَإِیَّايَ أَتُهْلِکُنَا بِمَ ا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاءُ وَتَهْدِي مَن تَشَاءُ أَنْتَ وَلِیُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا
وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ و موسی از میان قومش، هفتاد مرد را براي میعادگاه ما برگزید؛ و هنگامی که زلزله آنان را فرا گرفت
پروردگارا! اگر (بر فرض) میخواستی، آنان و مرا پیش [از این هلاك میساختی. آیا ما را به خاطر آنچه سبکسران ما » : گفت
انجام دادهاند، هلاك میکنی؟! این، جز آزمایش تو، نیست؛ در حالی که هر کس را بخواهی (به خاطر اعمالش)، بوسیله آن در
گمراهی وا مینهی؛ و هر که را بخواهی (و شایسته بدانی)، رهنمایی میکنی. تو سرپرست (و یاور) مایی، پس ما را بیامرز، و بر ما
رحم کن، و تو بهترین آمرزندگانی. نکتهها و اشارهها: 1. موسی علیه السلام چند بار در میعادگاه الهی از خدا تقاضاي دیدار او را
کرد؟ برخی از مفسران معتقدند که موسی علیه السلام یک بار به میعادگاه الهی راه یافت و در همان مرتبه بود که هفتاد نفر از
بنیاسرئیل را برگزید و با خود برد و آن سبکسران از موسی تقاضاي دیدن خدا را کردند و در اثر این درخواست، زلزلهاي آنان را
فرا گرفت و موسی بیهوش شد که قسمتی از این ماجرا در آیات 55 سورهي بقره و 143 سورهي اعراف نیز بازگو شده است. تفسیر
قرآن مهر جلد هفتم، ص: 257 برخی دیگر از مفسران معتقدند که موسی علیه السلام دو بار به بارگاه الهی شرفیاب شد؛ که یک
بار تقاضاي دیدار خدا را کرد و در اثر تجلّی الهی بر کوه، مدهوش شد و ماجراي آن در آیهي 55 سورهي بقره و 143 سورهي
اعراف گذشت. اما بار دوم، پس از گوسالهپرستی سبکسران بنیاسرائیل بود که هفتاد نفر از مردان را برگزید و براي عذرخواهی
به میعادگاه برد و این بار در اثر زلزلهاي شدید همگی هلاك شدند که ماجراي آن در این آیه ( 155 سورهي اعراف) آمده است.
به کار رفته و مقصود آن است که بنیاسرائیل در میعادگاه با آزمایش بزرگی « آزمایش » در قرآن کریم، بارها به معناي « فِتنه » .2 «1»
و به سوي قوم یهود بازگشتند و «2» روبه رو شده و گرفتار زلزله گردیدند، اما پس از هلاکت، بار دیگر زندگی را از سر گرفتند
جریان را براي آنان بازگو نمودند. 3. موسی علیه السلام آداب خاصی را براي دعا رعایت کرد: اولًا، خدا را با صفت ولی،
بهترین ) « خیر الغافرین » سرپرست و یاور خواند تا مقدمهي دعا و درخواست او باشد و ثانیاً، در پایان دعا از خدا با عنوان
آمرزندگان) یاد کرد تا با محتواي دعا، که طلب آمرزش است، تناسب داشته باشد. 4. موسی علیه السلام ابتدا غفران و آمرزش
طلبید و سپس درخواست رحمت کرد؛ یعنی نخست انسان باید پاك شود آن گاه از رحمت الهی استفاده کند. تفسیر قرآن مهر جلد
. هفتم، ص: 258 آموزهها و پیامها: 1. گاهی بلاها و حوادث، آزمایش الهی است تا صف هدایت یافتگان از گمراهان جدا گردد. 2
رهبران الهی براي حضور در مراکز و مواقع حساس، گروهی از مردم را انتخاب کنند. 3. به خاطر کردار سبک سران، همهي مردم را
تنبیه نکنید. 4. در فتنهها به درگاه الهی بروید و دعا کنید. *** قرآن کریم در آیهي صد و پنجاه و ششم سورهي اعراف به دعاهاي
موسی علیه السلام و شرایط استجابت آنها اشاره میکند و میفرماید: 156 . وَاکْتُبْ لَنَا فِی هذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَۀً وَفِی الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ
قَالَ عَذَابِی أُصِ یبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ و براي ما،
عذابم را به هرکس بخواهم آن » : خدا] گفت ] «. در این دنیا و در آخرت نیکی مقرّر فرما؛ [چرا] که ما به سوي تو بازگشت کردهایم
را میرسانم؛ و رحمتم بر همه چیز گسترده است؛ و بزودي آن را براي کسانی که خودنگهداري میکنند، و زکات (و صدقه)
میدهند و کسانی که آنان به نشانههاي ما ایمان میآورند، مقرّر خواهم داشت. نکتهها و اشارهها: 1. موسی علیه السلام دعاي خود
و دلیل آورد که ما به سوي خدا بازگشت و توبه کردهایم و از او تفسیر «1» را محدود نکرد ونیکی دنیا و آخرت را درخواست کرد
قرآن مهر جلد هفتم، ص: 259 اطاعت می کنیم؛ پس سزاوار چنین حسنهاي هستیم. 2. در حدیثی حکایت شده که پیامبر صلی الله
خدایا من و محمد صلی الله علیه و آله را مشمول رحمت خود کن و کس دیگري » : علیه و آله در حال نماز شنید که مردي میگوید
«. موضوع وسیعی را محدود کردي » : پیامبر صلی الله علیه و آله پس از نماز رو به سوي او کرد و گفت «. را در این رحمت وارد مکن
یعنی رحمت الهی محدود به من و تو نیست). بیا که دوش به مستی سروش عالم غیب نوید داد که عام است فیض رحمت او ) «1»
آن نیست که ارادهي الهی بدون قید و شرط است، بلکه ،«. کیفرم را به هرکس بخواهم میرسانم » (حافظ) 3. مقصود از جملهي
صفحه 75 از 118
یا نعمتها و برکات « رحمت بیپایان الهی » همواره خواست خدا همراه با حکمت و رعایت شایستگیهاي افراد است. 4. مقصود از
دنیوي است که همگان را فرا گرفته است. و یا رحمتهاي مادي و معنوي است که اینها نیز با شرایطی، شامل همگان میشود و
هرکس تصمیم بگیرد میتواند شرایط لازم رادر خود به وجود آورد و از درهاي رحمت الهی وارد شود؛ البته تفسیر دوم با سیاق
5. با توجه به این که این آیه در سورهي اعراف واقع شده که ص: 260 «2» . آیه تناسب بیشتري دارد
اصطلاحی نیست و معناي وسیع کلمه مورد « مالیات زکات » در این آیه منحصر به معناي « زکات » یک سورهي مکی است، واژهي
. نظر است که شامل همهي اعمال نیک و نعمتهاي الهی میشود؛ پس به معناي هرگونه انفاق و صدقه است. آموزهها و پیامها: 1
رحمت الهی فراگیر و شامل همه چیز است (پس اگر کسی از آن استفاده نکرد کوتاهی کرده است). 2. شرایط استفاده از رحمت
الهی سه چیز است: تقوا، زکات و ایمان. 3. دعاي جامع کنید و براي دنیا و آخرت نیکی بخواهید. ***
پیامبر